درباره وبگاه ................................. آسمان آبی نگاه تو حکایت تمام عاشقانه هاست. ای سرود هر پگاه یاس و رازقی! وی نوای چلچله وه وقت صبح ! بیا نظاره کن به صحن سینه ام ! چه می شود که آسمان قلب خسته مرا برای یک حضور پر شکوه میهمان کنی ؟! موضوعات پیوند ها سایر امکانات دوستان |
نوشته شده به دست مهران یوسفی
شخصی به نام رمیله می گوید: در زمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) سخت بیمار شدم تا آنکه روز جمعه قدری احساس سبکی کردم. با خود گفتم: بهتر از هر چیز این است که آبی بر روی خود بریزم و بروم پشت سر امیرالمؤمنین نماز بخوانم. همین کار را کردم، آنگاه به مسجد رفتم. وقتی آن حضرت بالای منبر رفتند حال من دوباره سخت شد. وقتی امیرالمؤمنین از مسجد برگشتند و داخل دارالحکومه شدند، من هم همراه ایشان داخل شدم. ایشان به من فرمودند: ای رمیله، دیدم به خودت می پیچیدی! عرض کردم: بلی. جریان بیماری خود را برای ایشان تعریف کردم و انگیزه حضور خود را در نماز بیان داشتم. ایشان فرمودند: ای رمیله! هیچ مؤمنی بیمار نمی شود مگر اینکه ما هم به خاطر بیماری او بیمار می شویم، و غمگین نمی شود مگر اینکه ما هم در غم او غمگین می شویم، و هیچ دعایی نمی کند مگر آنکه به دعای او آمین می گوییم، و سکوت نمی کند مگر آنکه ما برایش دعا می کنیم. عرض کردم: ای امیر مؤمنان، فدایت گردم؛ این گفته شما حتماً مربوط به کسانی است که با شما در اینجا (دارالحکومه) هستند. (یعنی کسانی که شما آنها را می بینید و از حالشان باخبرید) پس در مورد آن کسانی که در دیگر جاهای زمین هستند چطور؟ امام در جواب فرمودند: ای رمیله، هیچ مؤمنی در شرق و غرب زمین از ما پنهان نیست. و امروز من و تو ...فرزند امیرالمؤمنین (علیه السلام) در بین ما و آگاه به ما است. حال ما از او پنهان نیست. بیماری ما او را بیمار می کند، غم ما دلش را به درد می آورد، به دعاهای بی شمارم آمین می گوید، و روز و شب برایم دعا و استغفار می کند. بین دعاهایی که می کنم و او بر آنها آمین می گوید، چند بار نام او را می برم و برای فرج او دعا می کنم؟ آن قدر که او به یاد من است، من چقدر رسم وفا را به جا می آورم و ذره ای از دلنگرانی اش را جبران می کنم؟ من به غم او چقدر غمگینم؟ نگران بیماری او هستم و برای سلامتی اش صدقه می دهم؟ امیرالمؤمنین از حال رمیله خبر داشتند و می دیدند که به خود می پیچد، امروز هم امام من مرا همان طور می بیند و از حالم خبر دارد؟ آیا گاهی مرا در حالتی می بیند که دلتنگ او هستم؟ آیا مثل رمیله که پس از هفته ای بیماری و دوری از امام خود، دلتنگ شد و خود را به مسجد رساند، من و تو هم دلتنگ می شویم که جایی را پیدا کنیم و خود را به اماممان برسانیم؟ نمازمان را به نماز اول وقت اماممان اقتدا کنیم؟ قلب او را مطاف شادی و سوگ او قرار می دهیم؟ بگذار از امروز ما هم به شادی او شاد و به غم او غمگین باشیم؟ ما هم بر دعاهای او آمین گوییم ... منبع : بیایید او را یاری کنیم .../ مهدی قندی، ص22-21
نوشته شده به دست مهران یوسفی
مَسعَده می گوید: خدمت حضرت صادق (علیه السلام) بودم که یک پیرمرد خمیده ای در حالی که به عصایش تکیه زده بود، وارد شد و سلام کرد. حضرت جوابش را دادند. به گریه افتاد. امام فرمود: چرا گریه می کنی؟ عرضه داشت: فدایت شوم، صد سال است که به پای قائم شما (وفادار) مانده ام، می گویم: همین ماه و همین سال (ظهور خواهد کرد) ولی اکنون سن من بالا رفته و استخوانهایم سست گردیده و مرگم نزدیک است اما آنچه را دوست دارم در شما نمی بینم و شما را کشته شده و آواره می بینم و دشمنان شما را می بینم که با بالها پرواز می کنند. چطور گریه نکنم؟! اینجا بود که چشمان مبارک امام (علیه السلام) گریان شد و فرمودند: یَا شَیْخُ إِنَّ اللَّهَ أَبْقَاكَ حَتَّى تَرَى قَائِمَنَا كُنْتَ مَعَنَا فِی السَّنَامِ الْأَعْلَى وَ إِنْ حَلَّتْ بِكَ الْمَنِیَّةُ جِئْتَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ ثَقَلِ مُحَمَّدٍ ص وَ نَحْنُ ثَقَلُهُ فَقَدْ قَالَ ص إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی. ای شیخ، اگر خدا تو را زنده بدارد تا آنکه قائم ما را ببینی، در مرتبه اعلا خواهی بود، و اگر مرگ تو فرا رسد (و قائم علیه السلام را درک نکنی) روز قیامت با ثقل حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) محشور خواهی شد. و ما ثقل او هستیم که فرمود: من دو چیز گرانبها در میان شما بر جای می گزارم، پس به آن دو تمسک کنید تا هرگز گمراه نشوید: کتاب خدا و عترتم که اهل بیت من هستند. پیرمرد گفت: بعد از شنیدن این خبر دیگر باکی ندارم و خاطرم آسوده شد. او نمی دانست که قائم اهل بیت (علیهم السلام) چه کسی خواهد بود. لذا حضرت ایشان را به او معرفی کردند و فرمودند: یَا شَیْخُ اعْلَمْ أَنَّ قَائِمَنَا یَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ الْحَسَنِ وَ الْحَسَنُ یَخْرُجُ مِنْ صُلْبَِ لِیٍّ وَ عَلِیٌّ یَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدٌ یَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ عَلِیٍّ وَ عَلِیٌّ یَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ ابْنِی هَذَا وَ أَشَارَ إِلَى مُوسَى ع وَ هَذَا خَرَجَ مِنْ صُلْبِی وَ نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ كُلُّنَا مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُون. قائم (علیه السلام) پسر امام حسن عسکری (علیه السلام) از صلب حضرت هادی (علیه السلام)و ... از فرزندان من خواهد بود. آن گاه فرمودند: یَا شَیْخُ وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ ذَلِكَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ أَلَا إِنَ شِیعَتَنَا یَقَعُونَ فِی فِتْنَةٍ وَ حَیْرَةٍ فِی غَیْبَتِهِ هُنَاكَ یُثْبِتُ اللَّهُ عَلَى هُدَاهُ الْمُخْلَصِینَ اللَّهُمَّ أَعِنْهُمْ عَلَى ذَلِكَ. ای شیخ، قسم به خدا اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدای متعال آن قدر آن روز را طولانی می سازد تا آنکه قائم ما اهل بیت ظهور کند. توجه داشته باش که شیعیان ما در زمان غیبت او به امتحان و سرگردانی مبتلا می شوند. در آن زمان خداوند اهل اخلاص را بر هدایت خویش ثابت قدم می دارد. خداوندا، ایشان را بر این امر (پایداریِ با اخلاص) یاری فرما!1 و امروز من و تو ...کسی که عمر خود با حال انتظار سپری کند، وقتی مرگ خویش را نزدیک بیند در حالی که هنوز مولایش ظهور نکرده است، با همه وجود می سوزد و در حسرت سرور آل محمد (صلی الله علیه و آله) می گرید که چرا پس از یک عمر انتظار کشیدن، بدون آنکه به آرزویش برسد، دست خود را از یاری کردن مولایش کوتاه می بیند. اگر حسرت و آرزوی یاری او را در تمام عمر داشته ایم، به ما
وعده داده اند که در ایام ظهورش با او و در خیمه او باشیم و اگر زنده
نبودیم با او و پدران پاکش محشور شویم. برای زنده نگه داشتن قصد یاری امام
(علیه السلام) چه خوب است که انسان نیت خود را به زبان آورد و با خدای خود
عهد و پیمان ببندد که هیچ گاه از نیت خویش غافل نشود و کوتاهی نکند. به
همین منظور مسأله بیعت با امام زمان (علیه السلام) در زمان غیبت مطرح می
شود. بیعت در واقع اظهار کردن قصد قلبی بر اطاعت از امام و یاری او به زبان
است که در مناسبتهای مختلفی تکرار می شود و برچسبها:
انتظار امام زمان (عج) ,
عاقبت یک عمر انتظار ,
یک عمر انتظار ,
انتظار فرج ,
انتظار ,
پایگاه مذهبی حضرت مهدی (عج) ,
نوشته شده به دست مهران یوسفی
ما باید اول تکلیف خودمان را روشن کنیم که فطرت گرا هستیم یا طبیعت گرا. علت اینکه بعضی ها حتی جبهه رفته و جنگیدند ولی تحولی پیدا نکردند این است که طبیعت گرای مذهبی بوده اند. شمر ( لعنت الله علیه) جانباز لشکر امیرالمؤمنین و استاد حدیث و قرآن است ولی از آنجا که طبیعت گراست روی سینه ی حضرت نشسته و سر سیدالشهدا «علیه السلام» را از تن جدا می کند. اما حرّ فطرت گرایی در لشکر عمر بن سعد ( لعنت الله علیه ) است که وقتی بین انتخاب بهشت و جهنم می ماند، بهشت را بر می گزیند. دو برادری هم که در لحظات آخر ندای «هل من ناصر ینصرنی» را پاسخ داده و از لشکر عمر سعد خارج و در رکاب امام حسین «علیه السلام» به شهادت می رسند اینگونه بودند. عمر سعد می گوید که می دانم کمک به حسین «علیه السلام» بهشت است و ماندن در آن طرف جهنم، و اکثر لشکریان او هم این را می دانستند ولی ضمناً طبیعت گرا بودند لذا با این که محبّ حضرت بودند ولی با کوچکترین تهدید یا وعده ای مقابل حضرت می ایستادند. در طول تاریخ حزب الله حقیقی همیشه پیروز بوده است هر چند که به لحاظ عده و عُدّه از همه پایین تر بوده است قرآن علت آن را ویژگی های لشکر و حزب مقابل آن می داند؛ «لانّهم قومٌ لا یفقهون»، «... قومٌ فاسقون» انسان تا زمانی که فطرت گرا نشود به پیروزی دست نمی یابد هرچند که ظاهرش مذهبی و لو مرجع تقلید باشد. طبیعت گرا از خدا و آسمان لذت نمی برد. شخصی می گفت که من اگر نماز بخوانم و خدا حوائجم را بر نیاورد رابطه ام با خدا خراب می شود به همین دلیل اصلاً نماز نمی خوانم. این شخص قطعاً طبیعت گراست. این افراد رابطه شان با خدا در گرو آسایش دنیایی شان است که اگر خدشه ای به زندگی شان وارد شود اول خدا را کنار می گذارند. البته اینگونه اشخاص از اول با خدا نبودند. قرآن در رابطه با این گروه اینطور می فرمایند: «و من النّاس من یعبُدُ الله علی حرفٍ...» و سیدالشهدا «علیه السلام» هم مردم را بنده ی دنیا دانسته که اگر دچار بلایی شدند دینداران کم هستند. «النّاس عبیدُ الدُّنیا و اذا مُحسّوا بالبلاء قلّت دیّانون...» اگر اکثریت مردم طبیعتگرا نبودند الان امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» در تنهایی به سر نمی برد. طبیعت گراهای مذهبی حاضرند برای مجالس اهل بیت «علیهم السلام» و شام و نهار آن هزینه کنند ولی شمشیر نمی زنند تا امام را از غیبت رهایی بخشند. اینها برای آرام کردن وجدانشان کربلا و مکه رفته و شام و نهار می دهند. مهم نیست که ما در زمان امام حسین «علیه السلام» بودیم یا نه، بلکه مهم آن است که امروز که حسینِ زمانِ ما، فریاد «هل من ناصر ینصرنی» سر داده است، خودمان را به کربلای ایشان رسانیده ایم و یا در راه کربلایش هستیم یا نه؟؟؟ جهان باید به دستان چه کسی اداره شود؟ هیچ انسانی ظرفیت، علم و کمال امام معصوم را ندارد. آیا وقت آن نیست که اقرار کنیم هیچ انسانی نیز به اندازه او شایستگی حاکمیت و رهبری بر مردم را ندارد؟ آیا کسی که به تمام جوانب وجودی انسان آگاه بوده و تمام سعادت دنیا و آخرتش را می شناسد شایسته حاکمیت بر جهان هستی نیست؟ اینجاست که معنای عبارت مصیبت اعظم را که در زیارت عاشورا آمده به خوبی درک می کنیم. بزرگترین مصیبت برای انسانها حذف امام معصوم از جامعه و دور ماندن از رهبری دینی و فطری است. تمام مشکلات بشر نیز در عصر حاضر ناشی از همین فقدان است. پس قضاوت کنید؛ آیا اعتقاد شیعیان به امامت و رهبری امام معصوم در جامعه، متعصبانه است؟... آیا عقل و فطرت بر لزوم این رهبری گواهی نمی دهند؟ و اما حرف آخر: تنظیم نوع شادی ها و غم ها فقط به معنای شادی کردن در اعیاد و عزاداری در مصیبت های اهل بیت «علیهمالسلام» نیست، بلکه انسان برای موفقیت در این هدف، باید سبک زندگی خویش را از نگاه اهل بیت تنظیم نماید. اگر سبک زندگی انسان، با سبک زندگی اهل بیت «علیهمالسلام» هم جهت باشد، قطعاً نوع غم ها و شادی هایش نیز با آنها یکسان خواهد بود. برگرفته از مبحث ما و امام زمان، استاد محمد شجاعی
نوشته شده به دست مهران یوسفی
احادیث درباره حضرت مهدی علیهالسلام در مکتب اهل سنت متواتر است. حدیث متواتر حدیثى است که از طریق راویان مختلف با مذاهب گوناگون در زمان ها و مکانهاى متعدد و پراکنده نقل شده باشد؛ بهطورىکه هیچگونه احتمال دروغ و یا تبانى در نشر آن نرود و این کثرت راویان و گوناگون آنان نشانه راستى حدیث مىباشد. گاه یک موضوع با الفاظ مختلف با همین تعدد نقل شده است که به آن تواتر معنوى مىگویند و گاه یک موضوع با همین تعدد با الفاظى خاص عینا بیان گردیده که به آن تواتر لفظى گفته مىشود. “ابن حجرهیتمى شافعی” مىگوید: “ابوالقاسم، محمد، الحجه، عمر او پس از درگذشت پدرش پنج سال بود. خداوند در همین عمر به او “حکمت ربانی” عطا فرمود. او را “قائم منتظر”گویند. در اخبار متواتر رسیده است که مهدى از این امت است. عیسی على نبینا و آله و علیهالسلام از آسمان فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند.” ابن ابىالحدید مىگوید: “میان همه فرق مسلمین قطعى است که عمر دنیا و احکام و تکلیف پایان نمىپذیرد مگر پس از ظهور مهدی.” “شیخ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز” مىگوید: “حدیث متواتر، چه تواترش لفظى باشد یا معنوی، مجموعش مقبول است. پس احادیث مهدى که به سبب تنوع الفاظ و معانى و تعدد اسناد و مصادر تواتر معنوى دارد پذیرفته خواهد بود و دانشمندان شایان اعتماد ثبوت و تواتر آنرا آشکارا بیان داشتهاند و چه بسا دیدهایم که اهل علم موضوعات بسیارى را با کمتر از این مقدار روایت ثابت دانستهاند. در حقیقت اغلب فرزانگان بلکه نزدیک به تمام آنان بر حقانیت عقیده به مهدى وظهور او اتفاقنظر دارند.” گزیدهاى از احادیث درباره حضرت مهدی علیهالسلام در کتب معتبر اهل سنت: روایاتى که در منابع معتبر اهل تسنن آمده است، دستکم از روایات شیعیان نمىباشد و حتى در صحاح سته که معتبرترین کتاب روایتى اهل تسنن است، روایات حضرت مهدی علیهالسلام به شرح زیر آمده است: صحیح بخاری، جلد چهارم “کتاب الاحکام” و باب “نزول عیسى بن مریم”. صحیح مسلم، جلد اول، باب “الفتن و اشرا ط الساعه” و باب “نزول عیسی”. سنن ابن ماجه، جلد دوم باب “خروج المهدی”. سنن ابى داود، جلد دوم کتاب “المهدی”. سنن ترمذی، باب “ماجاء فى المهدی”. ***** رسول اکرم- صلىالله علیه و آله- مىفرمایند: “نعم و هو حق و هو من ولد فاطمه.” “بله و او حق است و او از فرزندان فاطمه است.” رسول اکرم - صلىالله علیه و آله- مىفرمایند: “دنیا به پایان نمىرسد تا اینکه مردى عرب از فرزندان من به سلطنت برسد که اسم او اسم من است.” رسول اکرم - صلىالله علیه و آله- فرمودند: “لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یبعث رجلا من ولدى اسمه کاسمی.” فقال سلمان: “من اى ولدک یا رسولالله؟” قال: “من ولى هذا.” و ضرب بیده على الحسین. “اگر از عمردنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، به تحقیق خداوند آن روز را آن قدر طولانى مىگرداند تا مردى از فرزندان من که نامش همنام من است برانگیخته شود.” سلمان عرض کرد: “از کدام فرزندت اى رسول خدا؟”فرمودند: “از این فرزندم” و با دستش به حسین اشاره فرمود. رسول خدا- صلىالله علیه و آله- فرمودند: “ان عده خلفائى و اوصیائى و حجج الله على الخلق بعدى اثنىعشر اولهم على و اخرهم ولدى المهدى فینزل عیسى بن مریم و یصلى خلفه.” “همانا خلفا و اوصیا و حجتهاى خدا بر مردم بعد از من 12 نفرند که اولین ایشان على و آخرینشان فرزندم مهدى است. پس عیسى بن مریم فرود مىآید و پشت سر او نماز مىخواند.” رسول خدا- صلىالله علیه و آله- فرمودند:”کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم؟” “شما چگونه خواهید بود هنگامى که ابن مریم در میان شما فرود آید در حالى که امام شما در میانتان باشد.” روزنامه رسالت
نوشته شده به دست مهران یوسفی
![]() السَّلامُ عَلَیْكَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ درود بر تو اى ابا عبد اللّه،درود و رحمت و بركات خدا بر تو و هركس در هر كجا باشد و در هر زمان آن حضرت را به این شیوه زیارت كند،امید است كه پاداش حجّ و عمره براى او نوشته شود.و ما زیارت مخصوص این شب را در باب زیارات به خواست خدا ذكر خواهیم نمود. چهارم:خواندن دعایى كه شیخ و سیّد نقل كردهاند،و به منزله زیارت امام زمان(صلوات اللّه علیه)است: اللَّهُمَّ بِحَقِّ لَیْلَتِنَا [هَذِهِ] وَ مَوْلُودِهَا وَ حُجَّتِكَ وَ مَوْعُودِهَا الَّتِی قَرَنْتَ إِلَى فَضْلِهَا فَضْلا فَتَمَّتْ كَلِمَتُكَ صِدْقا وَ عَدْلا لا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِكَ وَ لا مُعَقِّبَ لِآیَاتِكَ نُورُكَ الْمُتَأَلِّقُ وَ ضِیَاؤُكَ الْمُشْرِقُ وَ الْعَلَمُ النُّورُ فِی طَخْیَاءِ الدَّیْجُورِ الْغَائِبُ الْمَسْتُورُ جَلَّ مَوْلِدُهُ وَ كَرُمَ مَحْتِدُهُ وَ الْمَلائِكَةُ شُهَّدُهُ وَ اللَّهُ نَاصِرُهُ وَ مُؤَیِّدُهُ إِذَا آنَ مِیعَادُهُ وَ الْمَلائِكَةُ [فَالْمَلائِكَةُ] أَمْدَادُهُ سَیْفُ اللَّهِ الَّذِی لا یَنْبُو وَ نُورُهُ الَّذِی لا یَخْبُو وَ ذُو الْحِلْمِ الَّذِی لا یَصْبُو مَدَارُ الدَّهْرِ وَ نَوَامِیسُ الْعَصْرِ وَ وُلاةُ الْأَمْرِ وَ الْمُنَزَّلُ عَلَیْهِمْ مَا یَتَنَزَّلُ [یَنْزِلُ] فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ، خداى به حق این شب و مولود در آن،و به حق حجتّت و موعود او،كه به فضیلتش فضیلت دیگرى را قرین ساختى،پس كامل شد كلمه ات به راستى و عدالت،براى كلماتت دگرگون سازى نیست،و براى آیاتت پس زندهاى نمىباشد، ادامه مطلب
|
بخش های وبلاگ صفحات آرشیو مطالب دانشنامه مهدویت |